چند وقتی است ماجرای رباتی که باید روغن در حال نشت را با بازویش جمع کند و سر جایش برگرداند تا «زنده بماند»، در تیکتاک و توییتر سروصدای زیادی به راه انداخته است. عدهای از سرنوشت تراژیک این ربات متأثر شدهاند که پایان تلاشهای بیهودهاش برای زندهماندن چیزی جز «مرگ» نیست؛ اما عدهی دیگر این ربات و افرادی را بهسخره میگیرند که برای شیء ماشینی و بیجان دل میسوزانند.
بهنظر میرسد ماجرا از پستی فیسبوکی در ماه نوامبر شروع شد؛ فردی که عکسهای این ربات را در پروفایلش بهاشتراک گذاشته بود، در توضیحش نوشت:
هیچ اثر هنریای تابهحال بهاندازهی این بازوی رباتی من را اینطور تحتتأثیر قرار نداده است. این ربات که Can’t Help Myself نام دارد، طوری طراحی شده است تا مایع هیدرولیکی که مثل خونریزی بیپایان مرتب از آن نشت میکند، جمعآوری کند تا خودش را سر پا نگه دارد.
این ربات همزمان با جمعکردن روغن در حال نشت باید تماشاگران را سرگرم میکرد
داستان درادامه از این هم غمانگیزتر میشود. این بازوی رباتی در همان حال که باید برای حفظ بقا تلاش میکرد، اینگونه برنامهریزی شده بود تا با حرکات موزون بازدیدکنندگانی را سرگرم کند که اطراف قفس شیشهایاش به تماشا ایستاده بودند.
در این پست فیسبوکی که بعداً به تیکتاک و توییتر راه پیدا کرد و در مدت کوتاهی وایرال شد، اینچنین توضیح داده شده است که وقتی این ربات در سال ۲۰۱۶ برای اولینبار به معرض نمایش گذاشته شد، با خوشحالی میرقصید و بیشتر وقتش را در حال تعامل با بازدیدکنندگان میگذراند؛ چراکه سرعت برگرداندن مایع هیدرولیکی که برای ادامهی حیاتش لازم بود، بیشتر از سرعت نشت آن بود. بااینحال بعد از سه سال، خسته و درمانده شد و آنقدر «خون» از دست داد که دیگر وقتی برای رقصیدن و سرگرم کردن مردم نداشت.
این ربات حالا فقط میتوانست درنهایت درماندگی و ناامیدی، روزهای آخر زندگیاش را در چرخهای بیپایان بین زندهماندن و همزمان مُردن سپری کند و این داستان غمانگیز سرانجام با اتمام روغن و «مرگ» ربات در سال ۲۰۱۹ بهپایان رسید.
بهندرت پیش میآید ماجرایی در دنیای رباتها و ماشینها چنین بازخورد احساسی و عمیقی داشته باشد. بسیاری از ما یا دربرابر رباتها بیتفاوتیم و آنها را چیزی جز تکههای فلز و پلاستیک و انبوهی از سیم و کدهای باینری نمیبینیم که تنها وظیفهیشان آسانترکردن زندگی انسان مدرن است یا نظرمان دربارهی آنها کاملاً منفی است و نگرانیم که در آینده، این رباتهای بهظاهر بیخطر و مفید کنترل دنیا را بهدست بگیرند و زندگی انسانهای روی زمین را با آخرالزمان رباتی روبهرو کنند.
حالا داستان تراژیک رباتی که برای زندهماندن در دور باطلی گیر کرده است و در همان حال که باید برای بقا بجنگد، مجبور است دیگران را نیز سرگرم کند، احساسات بسیاری از کاربران اینترنتی را جریحهدار کرده است. حتی نامی هم که برای این پروژه انتخاب شده، «Can’t Help Myself»، بار احساسی سنگینی دارد.
معنای مجازی ربات مذکور «دست خودم نیست» است و به این حقیقت اشاره میکند که این ربات بردهی کدهایی است که برایش نوشته شده و از خود هیچ ارادهای ندارد و تمام حرکاتش، حتی تلاش بیهودهاش برای زندهماندن را انسانهایی نوشتهاند که به آن تنها به چشم پروژهای هنری نگاه میکنند. گفتنی است معنی لغوی این ربات نیز «نمیتوانم به خودم کمک کنم» است که نشانگر درماندگی و ناامیدی و درعینحال میل شدید این ربات به ادامهی حیات است.
پروژهی «Can’t Help Myself» بیشتر از آنکه به حوزهی تکنولوژی مربوط باشد، اثری هنری است و بیشتر از آنکه بخواهد دربارهی خودش توضیح دهد، گوشههایی از ابعاد روانشناختی ما انسانها را بهتصویر میکشد. این پروژه چیزی جز ربات صنعتی ساختهشده از فولاد ضدزنگ و لاستیک شبیه رباتهایی نیست که در خطوط تولید استفاده میشوند و حسگرهای بینایی ماشین و دیواری از جنس پلیکربنات با قابهای آلومینیومی دارند.
ناگفته نماند «خونی» که زیر ربات جمع شده است، روغن هیدرولیک نیست؛ بلکه ترکیب پودر غلیظکنندهی سلولز اتر در آب رنگی است و در مرگ و زندگی این ربات هیچ نقشی ندارد. درواقع، اگر از هنرمندان این اثر دربارهی مفهوم آن بپرسید، از بحران وجودی رباتها حرفی نخواهند زد و خواهند گفت حرکات تکراری این ربات برای جمعآوری این مایع قرمزرنگ به دور خود، نشاندهندهی سیاست دولتها در مرزبندی فضاها و فرهنگها و استفادهی روزافزون از تکنولوژی برای نظارت بر پیرامون ما است.
پروژهی «Can’t Help Myself» اثر دو هنرمند چینی به نامهای سان یوآن و پنگ یو است که سال ۲۰۱۶ آن را به سفارش موزهی گوگنهایم نیویورک ساختند. این ربات یکی از آثار جنجالی نمایشگاه ۲۰۱۹ دوسالانهی ونیز در ایتالیا بود و در آن نمایشگاه، ربات این دو هنرمند درحالیکه درون دیوارهای شفاف اکریلیک محبوس شده بود، وظیفه داشت مایع غلیظ قرمزرنگی را در محدودهی تعیینشده نگه دارد. هرگاه حسگرهای این ربات متوجه میشدند مایع از این محدوده خارج شده است، با بازوی خود که شبیه قلمموی نقاشی غولپیکر بود، بهسرعت این مایع را سر جایش برمیگرداند تا دورش بهشکل دایرهای کامل همواره گودالی از خون تشکیل شود.
این دو هنرمند پیشتر و در سال ۲۰۰۳ نیز با اثر «سگهایی که نمیتوانند بههم برسند» خبرساز شده بودند. در این فیلم، دو سگ از نژاد پیتبول روی تردمیلی سعی میکردند بهسمت یکدیگر بِدَوَند و باهم گلاویز شوند؛ اما این اتفاق هرگز نمیافتد؛ چون جهت حرکت تردمیل مرتب آنها را از هم دور میکرد. زمانی که موزهی گوگنهایم قصد داشت این اثر را بهنمایش بگذارد، با اعتراضهای گستردهی فعالان حقوق حیوانات روبهرو شد و بدینترتیب، از نمایش آن صرفنظر کرد.
اگرچه این اثر قرار بود نقدی بر خشونتی باشد که انسانها در گلاویزکردن سگها با یکدیگر نشان میدهند، خشم دوستداران حیوانات را برانگیخت و پروژهی صلحطلبانهی آنها موجی از تهدید به مرگ و خشونت را بهسمت آنها سرازیر کرد. سان دربارهی این پروژه و واکنش شدید افراد به آن گفت که آثار او بازتابی از ذهنیت مخاطبان است و این آثار گاهی آزمایشی فیزیکی و گاهی آزمایشی بیولوژیکی و گاهی هم آزمایشی روانشناختی هستند.
پروژهی «Can’t Help Myself» نیز آزمایشی روانشناختی است که مخاطب را در جایگاه قضاوت و بررسی واکنشهای احساسیاش به موضوعی قرار میدهد که شاید تا پیش از دیدن این ربات به آن فکر نکرده بود. عدهای با دیدن این ربات یاد حیوانی در قفس میافتند؛ عدهای دیگر خودشان را میبینند که در بند سیستمی گرفتار شدهاند که بهطور متناقضی برای بقا باید هر روز بخشی از انرژی و زندگیشان را از دست بدهند؛ و عدهای دیگر شاید حتی دربارهی رابطهی انسان با ربات بازنگری کنند و نبود استقلال فکری در رباتها درست بهاندازهی به خودآگاهی رسیدن آنها برایشان آزاردهنده باشد.
بههرحال، این ربات «دست خودش نیست» و تمام حرکاتش، از رقصیدن گرفته تا تلاش برای جمعکردن مایع قرمز اطرافش، در کدش نوشته شده و محکوم است این چرخه را تا ابد یا دستکم تا زمان درخواست صاحبانش ادامه دهد. شائویو ونگ، نمایشگاهگردان سابق گوگنهایم، در وبسایتی که پروژهی «Can’t Help Myself» را در آن معرفی کرده، میگوید هدف این بوده است که ربات مذکور با حرکاتش بیشتر شبیه انسانی بهنظر برسد که بهدام افتاده است و درعینحال، انسانهای دیگر را به تماشای این حرکات عبث وادار کند. سپس، ونگ سؤالی میکند که احتمالاً جواب سادهای برایش وجود ندارد:
در این شرایط، چه کسی در موقعیت آسیبپذیرتری قرار دارد؟ انسانی که این ماشین را ساخته یا ماشینی که انسان کنترلش میکند؟